حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

نی نی تازه وارد ما

حلما خانوم 500 روزه شد

سلام فرشته کوچولویه مامان .... 500 روز میشه که یکی از فرشته هایه خدا از آسمون کم شده و اومده زمین و پیشه ما  وقتی بهش فکر می کنم انگار همین دیروز بود که تازه بدنیا اومده بودی و با اون سرهمی و کلاه صورتی ات گذاشتنت بغله من ... چه روزه خوبی بود و چه حسه شیرینی ... هم 1 جور حسه ترس که واییییییییی حالا باید چیکار کنم و هم 1 حسه شیرین که خوب منم مادر شدم ...   خدا رو شکر می کنم بخاطره این نعمته بزرگی که به ما داده ... اینکه تو رو فرستاد پیشه ما ، اینکه دختری و از همه مهمتر اینکه سالمی و با اومدنت واقعاً زندگیه ما رو شیرین کردی و یه رنگه دیگه ای بهش دادی .... من و بابا جون هر دومون عاشقانه دوستت داریم و اینو بدون که هر کار...
22 مهر 1392

اولین نقاشی

سلام کوچولویه دوست داشتنیه من امروز که گذاشتمت مهد، ظهری زنگ زدم که حالت رو از مربی ات بپرسم که شکوفه جون ( همون مربی مهدت ) گفت که تازه خوابیدی و فعلاً نیاین بگیریدش و هروقت که بیدارشد من بهتون زنگ می زنم که بیاین و ببریدش .... منم حدوداً1.5 منتظر شدم که بهم زنگ بزنن ولی از انجایی که زنگ نزدن و تو هم سابقه نداره که انقدر بخوابی دلم شور زد و رفتم مهد و دیدیممممممممممممممم .... به به حلما خانوم تمام دستاش رنگیه و گفتن زود بیدار شده بود ولی چون داشت نقاشی می کشید ما دلمون نبومد زنگ بزنیم و گفتیم مشغول باشه ... به به دختره گلم چی کشیده ... این اولین نقاشیه زندگیته ... از خودت که م یپرسم چی کشیدی سرت رو تند تند تکون می دی و فک رکنم منظورت ...
10 مهر 1392
1