خودت بگو ....
فرشته من اینجا جایه نشستنه؟ ..... این مدله خوابیدنه؟ ...
نویسنده :
ندا
12:57
حلما خانوم 500 روزه شد
سلام فرشته کوچولویه مامان .... 500 روز میشه که یکی از فرشته هایه خدا از آسمون کم شده و اومده زمین و پیشه ما وقتی بهش فکر می کنم انگار همین دیروز بود که تازه بدنیا اومده بودی و با اون سرهمی و کلاه صورتی ات گذاشتنت بغله من ... چه روزه خوبی بود و چه حسه شیرینی ... هم 1 جور حسه ترس که واییییییییی حالا باید چیکار کنم و هم 1 حسه شیرین که خوب منم مادر شدم ... خدا رو شکر می کنم بخاطره این نعمته بزرگی که به ما داده ... اینکه تو رو فرستاد پیشه ما ، اینکه دختری و از همه مهمتر اینکه سالمی و با اومدنت واقعاً زندگیه ما رو شیرین کردی و یه رنگه دیگه ای بهش دادی .... من و بابا جون هر دومون عاشقانه دوستت داریم و اینو بدون که هر کار...
نویسنده :
ندا
12:45
اولین نقاشی
سلام کوچولویه دوست داشتنیه من امروز که گذاشتمت مهد، ظهری زنگ زدم که حالت رو از مربی ات بپرسم که شکوفه جون ( همون مربی مهدت ) گفت که تازه خوابیدی و فعلاً نیاین بگیریدش و هروقت که بیدارشد من بهتون زنگ می زنم که بیاین و ببریدش .... منم حدوداً1.5 منتظر شدم که بهم زنگ بزنن ولی از انجایی که زنگ نزدن و تو هم سابقه نداره که انقدر بخوابی دلم شور زد و رفتم مهد و دیدیممممممممممممممم .... به به حلما خانوم تمام دستاش رنگیه و گفتن زود بیدار شده بود ولی چون داشت نقاشی می کشید ما دلمون نبومد زنگ بزنیم و گفتیم مشغول باشه ... به به دختره گلم چی کشیده ... این اولین نقاشیه زندگیته ... از خودت که م یپرسم چی کشیدی سرت رو تند تند تکون می دی و فک رکنم منظورت ...
نویسنده :
ندا
17:32